بال هایم
این روزها توان پریدن دارم. می توانم تا آن بالاها بال بزنم و گوشواره های آسمان را لمس کنم ، می توانم بر فراز آبی ترین اقیانوس ها نیز پرواز کنم، آبی ی آبی شوم... این روزها دو بال دارم که توانم می دهند برای پریدن، برای رهایی ... بال هایی که روی شانه هایم نیست... بال هایی که درون من اند... بال هایی که از درون مرا پروازم می دهند... بال های سپیدی که اوج می دهند مرا تا خدا... دخترکم! تو آن تو بال سپید درون منی که این روزها سنگینی تورم پاهایم را به سبکای پرهایت می کنی تا بتوانم بال بگیرم. تو آن بال های مقدس درون منی که خستگی های روزانه ام را التیام می دهی. تو آن بال های پرواز منی برای رهایی از زمختی های زمین. آن بال های پرواز من ...
نویسنده :
mom_and_kid_momentss
18:41