شماره 8
دیدن دوباره تو بال و پرهای مادرانه ام را شانه می زند با شوق و چنگ می نوازد با عشق ...
آینه زیبایم نشان می دهد امروز، عطرها هورمون هایم را بی تاب نمی کند انگار، موهایم با سفیدی می درخشد در نور، آسمان غرق عشق بازی در ابر، بوی نرگس، آرام می خزد از لای درز پنجره های خانه، کاج کوچه امروز با نسیم می رقصد... همه گویی با هم قصه عشقِ امروز مرا می دانند -قصه دیدن فانوسک دل- همه انگار یکصدا می خوانند آواز خوش مادر را...
دیدن ده ها فانوسک کوچک در دل مادرانِ اینجا (رادیولوژی دکتر شاکری) بازی نور به راه انداخته است ، ای کاش همه می دیدند اینهمه نور اینجاست... جای رنگ گهواره و ظرف غذا، نور ذخیره می کردند از برای فردا! این دو چند تا ابد هستند دور و بر ما چه خوش آب و رنگ تر هم هستند، اما نور...
شماره ها با فاصله یک قرن از هم خوانده می شدند و من هر بار کاغذ کوچک در دستم را می فشردم با شوق و پدر نیز همانند من با ثانیه ها اندیشه می ساخت تا دور دست ترین روزهای آینده تو...
شماره 8... این یعنی وقت دیدن توست... یعنی آن طرف تر در اتاق، پریان رقص کنان گل یاس بر زمین می بارند.
چشم من خنده کنان رو به جعبه جادویی ی روی دیواااااار... از صدای دکتر یک لغت می شنوم و دیگر هیچ... انگار گوشم بسته شده ... همه تن چشم شده به تماشای تو بنشسته سراپا یکجا.
...
سونوگرافی ان تی 12 هفته و 5 روز، قد 7 سانتی متر، وزن احتمالی 62 گرم، ضربان قلب 157 مین، جنسیت احتمالی دختر (تا اطمینان حاصل نشود نمی خواهم تو را با جنسیت خاصی خطاب کنم، بدان که هر فرشته ای که هستی برای مان بهترین هدیه آسمان و زمین پروردگاری.دخترکم که باشی عاشقانه موهایت را می بافم، پسرکم که باشی عاشقانه شانه هایت را می فشارم) وضعیت جسمانی نرمال (خدایا سپاسگزاریم و از تو می خواهیم تا همیشه این نعمت را شامل حال فرزندمان کنی و عاشقانه دستش را در دستانت نگاه داری)