پریاپریا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

هیجان

هیجان روزهای پروراندنت

روزهای پایانی

1392/8/28 10:59
نویسنده : mom_and_kid_momentss
585 بازدید
اشتراک گذاری

پریای من! پریای نازنین، نزدیک به نه ماهه که نفس به نفس هم داریم روز و شب رو می گذرونیم، با هم یه کوچولو از پاییز رو دیدیم، زمستون رو تجربه کردیم، بهار رو نفس کشیدیم و الان هم که تابستونه و تو قراره همین روزا از دلم بیرون بیای و به تماشای خوب و بد این دنیا بشینی، خیلی انتظار این روزها رو کشیدم، انتظار دیدن چشمات رو، انتظار لمس دست هات رو، انتظار بوی تن کوچیکت رو، انتظار خنده هات رو و حتی انتظار بدقلقی های کودکانت رو . تمام این مدت من و بابا شب و روزمون تو بودی و اومدن تو... اما راستش رو بخوای الان که اومدنت این همه به من نزدیکه دلم گرفته... دلم تنگه ... دلم می لرزه ... باورم نمیشه داری میای، باورم نمیشه دیگه تو دلم نباشی، درکش برام سخته که از این همه نزدیکی به تو دور بشم، از این همه یکی بودن،  این همه با هم بودن... می ترسم دیگه هرگز نتونم اینجوری در آغوش بگیرمت و من، از تو بگم و تو بشنوی و من باشم و تو باشی و یه دنیا ارامش...

 من و تو روزهای متضادی رو با هم تجربه کردیم اوایلی که اومده بودی با همه شوق و شعفی که در من بود تغییراتی در وجودم رخ داده بود که سخت می شد باورش کنم، اینکه از حمام کردن فراری شده بودم از آب حمام می ترسیدم! دل نازک شده بودم گریه می کردم، غذا درست کردن برام سخت ترین کار دنیا شده بود بوی غذا آزارم می داد دائم چشمم به در بود تا یکی از یه جایی که نمی دونم کجاست یه ظرف غذا برام بیاره، هر چیز شیرینی که دور و برم بود حالم رو بد می کرد لیمو ترش بهترین غذای دنیا بود برام. تو این روزا تو درونم بزرگ می شدی و من دست و پنجه نرم می کردم با هورمون های بدقلق، با هورمون های تازه از راه رسیده سخت اندیش، تو بزرگ می شدی و من با دیدن هر بار عکس سونوگرافی از تو و میلیمتر میلیمتر قد کشیدنت همه هورمون های کج خلقم رو فراموش می کردم، ما با هم بودیم ... بابا کنارمون بود... سه نفری از پس همه چیز بر اومدیم... ماه  پنج با تو بودن پر از لذت بود انگار همه هورمون هام هر روز برای من یک شاخه رز هدیه می آوردند، همه چیز لذت بود، همه چیز دلچسب. 

مایع دورت کم شد سه نفری با هم درستش کردیم ، قندم رفت بالا سه تایی با هم درستش کردیم، یه کم وزنت کم مونده بود با هم سه تایی درستش کردیم. با هم، هر سه برای هم، به انتظار با هم بودن. بابا همیشه از ماه هشت می ترسید و می گفت یعنی میشه این ماه بگذره... و گذشت... ماه هشت هم گذشت و تو مراقب خودت بودی و گذروندیش به لطف خدا و الان تو ماه نه سه تایی منتظر همدیگه هستیم و من دلم برای همه روزهای با هم بودنمون تنگ شده برای لحظه لحظه تکونایی که می خوردی برای روزهایی که بابا می آمد و باهات حرف می زد و تو از اون تو با صدای بابا می رقصیدی... برای همه لحظه های با هم بودن دلتنگم و از خدا می خوام روزهای با هم بودنمون همیشه  همین قدر با کیفیت و نزدیک به هم باشه.

پریا! دخترم داری به این دنیا قدم میگذاری، همه در انتظار اومدنت هستند و همه چیز برای اومدنت مهیاست دلم پر شده از بغل گرفتنت، از بوسیدنت از دیدنت. بدون که دوستت داریم بیشتر از هر چیزی توی این دنیا، بدون که برای اومدنت خونه و مامان و بابا سراپا در انتظارند... ای کاش همیشه هر سه قدر همدیگه رو بدونیم و برای هم بتپیم...

دوستت دارم پریا دختر نازنینم

پریای نازنین فرشته کوچک آسمانی ی من از همین الان اومدنت به این زمین مبارک.

زمین برایت همیشه هموار، دستان خدا همیشه در دستانت...

هرجا که پا می گذاری برکت زیر پاهایت...

سلامتی جذب سلول هایت...

بیا که آمدنت آرزوست بر ما...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (22)

قالبهای کودکانه کودک من برای کودک شما
15 مرداد 92 15:28
سلام دوســـت جونم شما رو با افتخار به دیدن آلبــوم کلبه نـــی نی ها دعوت میکنم... قالبهای جدیدی اضافه شدن که دیدن اونها براتون خالی از لطف نیست بیش از45 قالب و نمونه کار طراحی شده رو میتونید ببینید.......... ضمنا طراحی لوگو ...بالابر...صفحه ورودی............با عکس کوچولوهاتون نیز اضافه شــــــد همراه با نمونه کار اگر عکسهای با مزه و بیاد ماندنی و زیبایی از کوچولوتون دارید میتونید زیبا ترین کلبه رو برای وبلاگش طراحی کنید... مادام منتظر حضور مهربونتونه
رویا
15 مرداد 92 15:44
سلام هیجان جونم انشاالله همیشه سه تایی روزهای قشنگ زندگی رو تجربه کنید مبارکه و بسلامتی
بنفشه بانو
16 مرداد 92 0:45
پریای کوچکت می آید. خیلی زود.ئ و همه این لحظات سخت انتظار می شود خاطره و هر بار که یادت می آید لبخندی بزرگ بر لبانت نقش خواهد بست. چقدر آرزوی این لبخند بر لبانت را دارم. شاد و خرم و مادر باشی عزیزم ان شاء الله
نیلوفر
16 مرداد 92 13:22
عزیزم خیلی راه سختی رو طی کردی. تو این راهم خیلی به فرشته ی درونت وابسته شدی ولی مطمئنم روزی که بغلش کنی و یه بار تنش و بو بکشی اون روز برات هزاران بار لذت بخش تر از لمسش توی شکمت خواهد بود. از الان اومدن این فرشته رو بهت تبریک میگم. همه خوبیها مال شما سه نفر
ثمره
16 مرداد 92 15:28
سلام هیجان جونم...چیزی نمونده انشالله بسلامتی پریای نازتو درآغوش میگیری... راستی هیجان جونم واسه همه ی منتظران دعا کن...محتاج دعا هستیم
آیسان مامان ماهان
17 مرداد 92 10:47
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود صد حیف ازین بساط که برچیده می شود در این بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود پیشاپیش عید تان مبارک،،التماس دعا
مانلی
17 مرداد 92 12:56
قربونش برممممممم داره میاد. داره زمینی میشه.. عزیزممممم هیجان به این پریای نازنین حسسسابی از خاله های نازنینش تعریف کن بگو عاشقشم خودم به زودی میام بوسه بارونش می کنم
خورسیده
19 مرداد 92 14:29
پریا جون آفرین بگو به این مامان با احساس و احساس مادرانه قشنگش
.::مادر خانومی::.
21 مرداد 92 13:41
سلام عزیزم کم پیدایی! نکنه پریا خانوم بدنیا اومده؟! اننشالله قدمش خیر باشه براتون همیشه 3تایی در کنارهم خوش باشید و سلامت
الناز(ممول)
21 مرداد 92 16:33
عزیز دلم تبریک میگم گلم ایشالا به سلامتی بیاد این پریا کوچولوی ناز نازی خاله فداش بشه عزیزم خیلییییییییی مراقب خودت باش دوستون دارم
شيما
22 مرداد 92 11:50
چيزي نمونده پريا کوچولو هم به زودي دنيا مياد ايشالا که تا ابد کنار هم سه تايي به شادي روزها رو سپري کنيد ........ انگار ديروز بود که فهميدم بارداري ايشالا که زايمان راحتي داشته باشي موقع زايمان ما رو يادت نره دعا کن که خدا ما رو هم لايق بدونه بووووووووووووووووس هيجان جون
مامان سونیا
23 مرداد 92 13:12
سلام خانمی خوبی چه خبر کم پیدایی انشالله تا الان که من دارم این نظر رو مبگذارم پریا خانم قدوم مبارک وکوچولوشون رو به این دنیا گذاشتند و انتظار شیرین مامانی به پایان رسیده دختر خوارهر منم شب عید فطر به دنیا اومد و شیرینی عید رو برامون چند صد برابر کرد انشالله که گل دختر قند عسل شما هم به دنیا اومده
آیسان مامان ماهان
26 مرداد 92 9:28
عزیز دل ایشالله ماه پایانی هم به خوبی و خوشی سپری میشه و پری کوچولو به سلامتی کامل مییاد پیشتونمواظب خودت باش ..آرزوی فرج خیر برات دارم
nafise
27 مرداد 92 23:13
سلام من تازه وارد وب شما شدم خوشبحالتون کاش من هم روزی یک همنفس جاوید داشته باشم اگه دوست داشتید به وب من هم سر بزنید امیدوارم که دوستای خوبی برای هم باشیم
آیسان مامان ماهان
3 شهریور 92 10:40
سلام هیجان جونم نکنه نیستیفارغ شدی ه سلامتی اگه آره یه عکس از پری خوشگله برامون بذار ..یه شیرینی هم تو وب بزار ما خودمون بلتیم چجوری از خودمون پذیرایی کنیم
lمامان نازی
4 شهریور 92 0:30
چقدر لطیف و صادقانه و پر از احساس نوشتی و منو باز شرمنده کردی از مادر بودنم.برای ارامشم در مقابل دخترم کیانا دعام کن. پیشا پیش تولد پری زندگیت مبارک
بنفشه بانو
4 شهریور 92 11:20
سلام. قدم پریای عزیزم مبارک. خسته نباشی بانو.
مهی
4 شهریور 92 19:48
هیجان عزیزم خداروشکر که میتونی این لحظات نابو تجربه کنی از خدا میخوام به حق این وقت اذان نی نی کوچولوتونو صحیح و سالم زمینی کنه و سایه پدر و مادرشو از سرش کم نکنه.الهی امین
شیما
5 شهریور 92 11:50
هیجان جون کجایی ؟ خوبی ؟ حس می کنم پریا کوچولو به دنیا اومده
شی
5 شهریور 92 11:57
هیجان جوووووووووووووووون همین الان تو وبلاگ نیلو خوندم که بسلامتی زایمان کردی خیلییییییییییی خوشحال شدم مبارکهههههههههههه ایشالا که پریا کوچولو زیر سایه خودتون بزرگ بشه بی صبرانه منتظر دیدن عکساش هستم
ثمره
9 شهریور 92 13:05
هییییییییییییییییییییییجان
ثمره
11 شهریور 92 1:50
ماااامااااااااااااااااان هیجان
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هیجان می باشد