بایدهایمان
خیلی کار داریم... خیلی کار برای وقت های با هم بودنمان.
یک عالمه کار که باید زمان صرف شود برای دیدن ثمره های آن... یک کارهایی که شاید چندین سال شاید هم کمی آن طرف تر زمان بگذرد تا حال ما را از خوب هم خوب تر کند و لذت ببریم با هم، از انجام اینهمه کاری که بر ما گذشته است.
یک عالمه کار که گذر زمان یادمان دهد اینها کار نبوده خود زندگی بوده که من و تو داشتیم صرف هم می کردیم برای برداشت یک حال خوب اساسی.
یک کارهایی که زمان لازم است و صبر و حوصله. از آندسته کارهای مادر و دختری که وظیفه نیست، حقمان است و باید بستانیم این حقمان را از یکدیگر و برایش دل و جان بگذاریم تا حالمان را خوب کند. حال امروزمان را و به امید او، حال فردایمان را. یک کارهایی که همین امروز وقت انجامش است، همین امروز، همین ساعت، همین لحظه.
دست کوچکت را در دستهای مادرت بگذار، قرص و محکم... برویم به کارهایمان برسیم، کارهای کوچکی که بزرگ می کند دلمان را، خوب می کند حالمان را و می سازد روزهایمان را...
برخیز دخترکم، برخیز... زمان مال ماست. فردا در انتظارمان... دست هایت را به من بده... حال خوب حق ماست.