پریاپریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

هیجان

هیجان روزهای پروراندنت

یک لحظه ی ناب مادری

1392/11/3 14:45
نویسنده : mom_and_kid_momentss
990 بازدید
اشتراک گذاری

شب از نیمه گذشته است... سکوت شهر در آغوش سرمای شب جا گرفته است... پشت پنجره نمناک از عرق های سرد آغوششان... درختان کاج همچنان استوار، کوچه اما تنها در غربت است... نور بزرگراه سوسو می زند شایدم دلبری می کند برای ماه! یخ نشسته روی ساقه های خشک، روی شیشه ها.

من اینجا در خانه ام، غرق در گرمای آغوش مادرانه ام... خیسه گونه های اشک آلوده ام... اشک مادرانه ای که از ناخوداگاه من روانه می شود، قطره قطره از گونه های من می چکد، روی دستان کوچکت جا خوش می کند، دست کوچکت درون دست من ،چشم دلربای تو بسته است، شیر می نوشی از جان مادرت، جان می دهم برای این لحظه ام، اشک امانم نمی دهد، عشق سراپای جانم است، شیر با عشق توأم است، هر چه هست لذت است، خانه گرم ماست، گرم عشق من به تو، گرم این شب های زمستان سرد، گرم این روزهای بی تکرار، گرم این لحظه ام...

خانه در سکوت مطلق است، شب سیاهی به ارمغان می دهد، نور اما از درون ما شراره می زند، تو آرام در بستری از آغوش مهر مادرت، من سراپا وجودم خواهش مادرانه است، سراپا گرم تو، گرم دست کوچکت...

کاش این لحظه در زمان حفظ شود، یک روز یک جا وقتی خیلی سردم است، وقتی شب تاریک و درونم تاریک تر است، زمان بکوبد در خانه را، این لحظه را یادم آورد، نشانم دهد، گرم این لحظه ام کند برای ساعتی، دست کوچکت را دوباره در دست من جا نهد.

کاش زمان عشق این روزهای مادرانه را گرم ،برای مبادای مادران جایی در گوشه ی صندوقچه ی کوچکی حفظ کند.

ای زمان تو را قسم مادرانه هایم را اینجا جا نزار، با خودت ببر به آینده های دخترم، به روزهای سرد دیگرم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نازی
3 بهمن 92 17:25
سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. حرفهات واقعا به دل میشینه.خیلی حس خوبیه وقتی یه مادر به نی نیش شیر میده.من که کیانارو از شیر گرفتم خیلی گریه کردم .قدر اون لحظه هام رو که به کیانا شیر میدادم رو ندونستم. خیلی حس قشنگیه که ادم توی غربت یه همدم از جنس خودش داره.الهی خدا این همدم هارو برامون نگه داره. اره نازی واقعن یه حس عجیبیه خوب گاهی هم ادم خسته میشه اما بیشتر وقتا واقعن لذت و عشقه و بسسس قربونت برم که تو هم تو غربتییییییییی
نیلوفر
4 بهمن 92 23:51
امیدوارم این عاشقی و این حال خوب تا ابد دوام داشته باشه. چقدر قشنگ نوشتی
mom_and_kid_momentss
پاسخ
مامان نیلو اینا حرفای هممونههه
فاطمه
5 بهمن 92 12:12
عزیزم آفرین به تو مادر جوان سرشار از عشق مادری،ب%:.7.DB�ن عشق با انسان چه میکنه ،چه جملات زیبای،آفرین ،عشق تون مستدعام
mom_and_kid_momentss
پاسخ
قربون فاطمه جونمممم
آلاله
6 بهمن 92 2:51
بعني عاشق خودتو پريا و ادبياتتم هوارتاااااااااالايك
mom_and_kid_momentss
پاسخ
منم عاشق خودت و لینا و حرف زدنتمم
سایه
9 بهمن 92 19:34
خیلی وقته که خاموش میخونمتون...از زمان بارداری تون...هیچ وقت نظر نذاشتم..اما این پستتون و خیلی خیلی خیلی دوست داشتم و واقعا این حس و تجربه کردم و منم نگرانم...نگران از فراموش شدن این لحظه های قشنگ...منم 2تا دختر 5 ماهه دارم....دختر داشتن خیلی خوبه... قلم خیلی خوبی دارین...و همچنین دختر دوست داشتنی...
mom_and_kid_momentss
پاسخ
سایه چون ممنونم ازت که این افتخار رو به من دادی و روشن شدییی عزیزم خدا دو تا فرشته هات رو برات حفظ کنههه واقعن همه این حسا بین همه مادرا مشترکه و چقدر خوبه که عمق حرفای هم و میفهمیممم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هیجان می باشد