پریاپریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

هیجان

هیجان روزهای پروراندنت

فرستنده

1392/11/25 14:24
نویسنده : mom_and_kid_momentss
398 بازدید
اشتراک گذاری

یه وقت هایی بود، کمی قبل تر ها، در زمان هایی که اصلن هم دور نیست،  آدم هایی بودند که خیلی دوستشان داشتم، یک آدم هایی که وقتی زنگ در خونه مان را می زدند یک چیزهایی شبیه زنگوله ته دلم شروع به دیلینگ دیلینگ می کرد و ذوق بود که از لب و دندان من آویزان می شد ، آدم هایی که برایم پر بودند از نوید، از امید، از حرفای نگفته، از تازه ها، از عکس ها، از دوست داشتنی ها ...

دلم یکی از آن آدم ها را می خواهد، یک پست چی که برایم نامه ای آورده باشد، نامه ای از جایی دور، جایی که یک کسی که دوستم دارد، دلش به ناگهان برای من تنگ شده باشد و سطر به سطر دلتنگی هایش را نوشته باشد یک گل برگ گل هم چاشنی نامه کرده باشد و فرستاده باشد برای من، برای این روزهای دلتنگ و دور از خانه ام، برای آنکه پست چی زنگ در خانمان را بزند و من دوان دوان در را باز کنم ، با چشمانی پر از شوق پست چی ی دوست داشتنی را ببینم نامه را بگیرم  و بی درنگ پاکت نامه را باز کنم و بخوانم...

این روزها دور و برمان پر شده از ده ها راه برای با هم بودن، برای از هم گفتن، برای لحظه لحظه همدیگر را دیدن، برای نامه ها، برای حرفای دل، برای گفتنی های ته ته دل، اما عجیب است که هیچ کدام  نوشته های روی یک تکه کاغذ نمی شود انگار، شایدم من در کمی قبل تر های خودم جا مانده ام بی آنکه باور کنم دیروز رفته است... برای من قلم، کاغذ، نوشته ها، دست خط و سطرها هنوز هم چیز دیگری ست.

دخترکم یادت باشد روزی روزگاری مادرت را هوس کردی، گه گداری قلم در دست گیر و برایش بنویس... دل مادرت سطر سطر دلتنگی های دخترکش را می خواهد با  خط خوش عاشقی که از آن اوست...

وای چقدر دلم می لرزد آن روزی که پست چی در زند، پاکتی به من دهد، روی آن نوشته باشد" فرستنده: پریا"...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

ندا مامی ویانا
25 بهمن 92 14:47
.•*..*•..•*..*•. .•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* .•*...•*..*•. .•*..*.•*..*•. .•* .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. . -´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•. ´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•. ´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•.. #############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•. ###############´´###..•*..*•. .•*..*•. ############### ´###..•*..*•. .•*..*•.. ´##################.`.•*..*•. .•*..*•. ´´´###############..•*..*•. .•*..*•. ´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´#########.`.•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´´´´´###..•*..*•. .•*..*•.• .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.*•. .•*..*•. •*.* .•*..*•. .•*..*•.
مامان نازی
25 بهمن 92 17:48
سلام عزیزم. اخ که گفتی. اخر متنت رو خیلی دوست دارم. خوبی گلم؟پریای نازنین خوبه؟
mom_and_kid_momentss
پاسخ
سلام عزیز دلم ما خوبیم خدا رو شکر ایشالله که تو و کیانای عزیزم هم در دیار غربت شاد و سرحالیدددد
مانلی
26 بهمن 92 1:11
من همه نامه های قدیمی رو یادگاری نگه داشتم هنوزم خاطره اون نامه ها از صدتا ایمیل و مسیج پررنگ تره . یادش بخیر .. دلم خواست نصفه شبی برم سراغشون و یه بار دیگه مرورشون کنم . دلم خواست یکی برام نامه بنویسه
mom_and_kid_momentss
پاسخ
بلوک چند بودی
نیلوفر
26 بهمن 92 18:45
عزیزم هر چقدر هم که دلت بلرزه قانون زندگی همینه. یه روزی پریا هم بزرگ میشه مستقل میشه صاحب زندگی میشه و اونوقت میشه یکی از عزیزانی که منتظری زنگ در خونه تو بزنه و بیاد دیدنت. دعا کن که همیشه سلامت و خوش حال باشه
مامان سوین
26 بهمن 92 21:11
مثل همیشه عالی مینویسی. عاشق نوشته هاتم. پریای نازت رو ببوس
mom_and_kid_momentss
پاسخ
قربون لطف و مهربونیه تو برم عزیزم
فاطمه
28 بهمن 92 10:42
چه زیبا نوشتی مادر عاشق
mom_and_kid_momentss
پاسخ
قربونت دوست مهربان
فاطمه بانو
23 فروردین 93 18:33
عاشق بیان احساساتتم نازنین خوش به حال پریا که همچین مامانی داره
mom_and_kid_momentss
پاسخ
فاطمه جونم تو همیشه به من لطف دارییی تو هم مامان گلی هستی واسه پسر نازتتت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هیجان می باشد