پریاپریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

هیجان

هیجان روزهای پروراندنت

سکوت

1393/2/13 13:39
نویسنده : mom_and_kid_momentss
410 بازدید
اشتراک گذاری

من و تو مست و دلشاد از بوی بهار پیچیده شده توی پارک، آواز می خوندیم و خنده کنان قدم می زدیم، از دور دو تا گنجشک رو  دیدم که توی چمنا نشستن، انگار اونا هم مست بهار دل به دل چمنای پارک داده بودن. یه عالمه به وجد اومدم که به تو نشونشون بدم، خیلی آروم  رفتم به سمت گنجشکا، هر لحظه نگران بودم با دیدن ما پرواز کنن و برن بالا بالاها و تو نتونی خوب تماشاشون کنی، من نزدیکتر می شدم و گنجشکا همچنان از جاشون تکون نمی خوردن! انگار ترسی به دلشون نمی نشست، سرعت کالسکه رو بیشتر کردم و با انگشت اونا رو بهت نشون دادم خیلی نزدیک شدیم، خیلی... اما گنجشکا بازم بدون پرواز روی زمین تو چمنا مونده بودن همین که اومدم وصف حال گنجشکا رو کنم واست، دلم هوری ریخت پایین، خنده رو لبام خشک شد، تو دلم یه عالمه غم نشست، من و تو هر دو آروم و بی صدا نگاهشون می کردیم، نمی دونم تو داشتی به چی فک می کردی اون لحظه، اما من فقط به تو فک می کردم و دست خدا رو ملتمسانه واسه کنار تو بودنش فشار می دادم تو دستم...

یه جوجه گنجشک بود که دیگه نفس نمی کشید یه گنجشک دیگه که نمیدونم چه نسبتی باهاش داشت کنارش ایستاده بود، آروم و بی صدا... اما از اینکه این همه بی ترس و بی پروا از بودن یه انسان کنارش همونجوری بی حرکت بالای سر جوجش  واستاده بود می شد حدس زد که مامانشه ... نمی دونم شایدم باباش...

انگار قید همه چیز و زده بود و دلش می خواست اون لحظه فقط کنار جوجه کوچولوش باشه و بس...

 

 

دعانوشت: خدایا همه جوجه های دنیا رو واسه مامان باباهاشون سلامت نگه دار

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

فاطمه
13 اردیبهشت 93 23:45
آخی عزیزم ،چه صحنه قشنگ و دردناکی رو دیدی،قشنگ به خاطر اینکه حتی مامان گنجشک هم حس و عاطفه داره و عاشق جوجه شه و دردناک به خاطر دیدن ناراحتی یه مامان گنجشک که جوجه شو از دست داده بود وداشت برا آخرین بار جوجه شو نگاه میکرد و یا شایدم باهاش حرف میزد الهی آمین،انشاالله خدا نی نی تو برات حفظ کنه.
mom_and_kid_momentss
پاسخ
فاطمه
ندا
14 اردیبهشت 93 13:04
عزیزدلم.گنجشک کوچولو... وای خیلی سخته دیدن این لحظه حتی برای گنجشک کوچولو... آمین
mom_and_kid_momentss
پاسخ
اره ندا خیلی دردناکه خدا بچه های همه ادمای روی زمین رو سلامت نگه داره
بهناز
14 اردیبهشت 93 14:41
سلام نازنینم. امروز به یاد گذشته ها نوشته هاتو خوندم و گریه کردم. عاشق نوشته هاتم. پریا باید به داشتن همچین مادر با ذوقی افتخار کنه.
mom_and_kid_momentss
پاسخ
بهناز عزیزممممم منم به داشتن تو افتخار می کنم
مانلی
14 اردیبهشت 93 15:15
مور مور شدم اون موقع پریا به چی فکر می کرده ؟ اون موقع اون جوجه به چی فکر می کرده ؟ امبدوارم پریای نازنین تا همیشه کنارتون باشه ، پریایی که تا این لحظه 8 ماه و 4 روز و 2 دقیقه و 36 ، 37 ، 38 ، 39 ... ثانیه عمر از خدا گرفته
mom_and_kid_momentss
پاسخ
دلبرکمممممم. واقعن به چی فک می کرده ثانیه ها دارند تند تنتد می گذرند ای خدا نمیدونم این خوبه یا بد
جکي چان
15 اردیبهشت 93 20:06
سلام دوست عزيز! وبلاگ خيلي زيبايي داري! لطفا به منم سر بزن! و برام نظر بذار که بدونم اومدي! منتظرما! www.jakichan.mihanblog.com ------------
طعم گس
15 اردیبهشت 93 21:44
امشب فقط همین رو کم داشتم. خدایا... خدایا... قسم به بزرگی ات خدا...
mom_and_kid_momentss
پاسخ
خدایا گوش کن به نجواهاش
مامانی ماهان جون
20 اردیبهشت 93 9:46
سلااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااام
mom_and_kid_momentss
پاسخ
به روی ماهت
مامانی ماهان جون
20 اردیبهشت 93 9:46
ای جاااااااااان دلم عزیزززززززززززززززززم قربونت برم که خیلی وقته نبودی الان میرم ویرایشش میکنم خخخخخخخخخهر چن شما جزو خواننده خاموش شدینو اسمتون قید شده
مامانی ماهان جون
20 اردیبهشت 93 9:48
دلم کباب شد برا گنجیشکه
مامانی ماهان جون
20 اردیبهشت 93 9:48
ای کاش هیچ بچه ای و هیچ جونداری بی مادر نشه
mom_and_kid_momentss
پاسخ
ایشالله
مامانی ماهان جون
20 اردیبهشت 93 9:49
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هیجان می باشد