پریاپریا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

هیجان

هیجان روزهای پروراندنت

اضطراب جدایی؟

دستهای کوچکی دور گردنم حلقه می زنند، چشمهای نافذی خیره به چشمانم... تو بهترین مامان دنیای من هستی من نمی تونم ازت جدا بشم دلم می خواد همیشه ی همیشه کنارت باشم مگه دخترا می تونن کنار مامانشون نباشن، اصلن مگه من دلم میاد که تو نباشی، من که هنوز کوچولو هستم، اصلن بیا قد بگیریم ببین من هنوز خیلی بزرگتر نشدم که پیشت نمونم، مامانا باید بچه هاشون رو بغل کنن آخه من چجوری می تونم تحمل کنم تو نباشی ولی نگران نباش من بزرگ که شدم مدرسه میرم بعدن تو هم می تونی یکمی پیشم نباشی غصه نخور منم بزرگ میشماااااااااا مگه خودت همیشه نمی گی عاشق منی و دلت برام تنگ میشه خودت گفتی دیگه مگه نه، منم دلم نمی خواد جایی باشم که تو نباشی اینکه کاری نداره! ...
26 مهر 1395

دکتر کوچولوی من

یک روز پر از جنجال رو با هم سپری کردیم قرار شد شب که رسیدیم خونه بشینیم با هم حرف بزنیم در موردش و سنگامون و از هم باز کنم. شب در اتاق تو -پریا قرار امشبون چی بود؟ - با هم حرف بزنیم مامان. اول شما حرفات رو بزن بعدشم گوش کن ببین من چه حرفهایی دارم و چرا این کارا رو کردم. - خوب من شروع کنم؟ - بله مامان جون - پریا تو چیکاره من هستی؟ - من دکتر تو هستم مامان جون -دکتر؟ یعنی چی؟ - یعنی من دکترتم دیگه - من متوجه نمیشم یعنی چی دکتر من هستی - یعنی من الان که کوچیکم دکترت هستم وقتی از دست من ناراحت می شی می تونم ی کاری کنم که خوبت کنم معاینت کنم باهات حرف بزنم آرومت کنم، وقتی هم بزرگ شدم بازم دکتر می شم اونوقت هم اگه م...
14 مهر 1395

روزهای دخترانه

صدای هوهوی باد در پنجره ها می پیچد و پاییز رخ می نماید میان کوچه و خیابان، باد می وزد و پاییز نم نمک می خزد در شاخ و برگهای درختان، باد می وزد و پاییز می رقصد میان موهای رهگذران، پاییز آمده است و دخترک من می دود میان باد پاییزی ی سومین سال زندگیش، راه می رویم پاییز را بو می کشیم، برگهایش را جمع می کنیم و نفس می کشیم روزهای پاییزی ی دوباره ی زندگیمان را... دختر نازنینم این روزها: دخترکم دلش، مدرسه می خواهد هر روز کوله پشتی ی کوچکت را پر می کنی از ملزومات مدرسه ای روی دوشت می گذاری و با من خداحافظی می کنی و سوار بر اسب خیال به مدرسه می روی درس می خوانی و بر می گردی. پریای نازنین دخترک مو خرمایی من هر روز آرزو می کند یکی برای گربه...
7 مهر 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هیجان می باشد