تیک تیک تیک...
تیک تیک تیک... ثانیه ها در گذرند آرام مثل همیشه برای آنها تفاوتی نمی کند چه کسی چه چیز را در انتظار نشسته است همیشه کار خود را می کنند تیک تیک تیک... آرام آرام و در سکوت
گذر از این آخرین روزهای شمارش ثانیه ها یکی از سخت ترین گذرگاه های زمان است انگار، پای رفتن نیست تو را، اما خیال تا فردا و فردا های بعد هم رفته است و گاه در همه این اضطراب های پشت این انتظار گرده های امید پخش زمان می کند و تو آرزوهایت را می بینی که آمده اند بزرگ شده اند پا گرفته اند و زندگی جاری ی شان گشته است.
همیشه در زندگی گره های کوری هست که لذت باز شدن آنها را نخواهی چشید مگر حس دردناک کشیده شدن دندان هایت را روی آنها تجربه کنی و چه شیرین است لحظه باز شدن این کور گره های کهنه کار که با چیرگی دردهای گذشته بر خود را به دست باد می سپارند و باد به فراموشی و تنها لذت است و لذت و لذت که باقی است
در انتظار لمس این لذت، تیک تیک تیک های ثانیه را می شمارم آرام آرام آرام
تیک تیک تیک...