شیر
این مایع حیات، این یگانه منبع جاودانگی ی این روزهای تو، این سرشار از داشته ها، این سپید پاک را خدا برایت بی افزایدش دخترم. به راستی که یکی از شاهکارهای خلقت است همین شیر، این روزها همه دلبستگی و وابستگی ی تو همین شیر است و شیر است و شیر...
عاشق لحظه های شیر خوردنت هستم، لحظه هایی که چشم در چشم من شیر می خوری، لحظه هایی که چشم بسته شیر می خوری، لحظه هایی که شیر را با ولع می خوری، لحظه هایی که برای شیر سرت را بی وقفه این طرف و آن طرف تکان می دهی تا پیدایش کنی، لحظه هایی که انگشت مرا می فشاری و می خوری، لحظه هایی که دستت را زیر چانه ات می گذاری و می خوری، لحظه هایی که لج می کنی و مابین شیر خوردنت گریه می کنی، لحظه هایی که سینه ام را با دو دستانت در آغوش می گیری گویی که این کل هستی ست برای تو که با عشق و رضایت بغل گرفته ای، لحظه هایی که شیر را زندگی می کنی، لحظه هایی که با شیر زندگی می کنی و همه لحظه هایی را که با شیر سپری می کنی را قدر می دارم و عاشقانه می پرستم و برایش جان می دهم...
بنوش جان مادر و جان بگیر از جان مادر...
پریای من این عکس ناز تو در ٢٠ روزگیته مادر به قربان تووو
حتما باید نوشت: از همه دوستای عزیزم که همواره در کنار ما هستند ممنونم منو ببخشید اگه بهتون سر نزدم باور کنید بدجوری دچار بی وقتی شدم ایشالله به زودی بیام و جبران کنم.